اهداف یک حرکت بزرگ ملی !
- نویسنده: مدیر سایت
- Sep 10, 2024
- 3 min read
Updated: Sep 18, 2024

اهداف یک حرکت بزرگ ملی !
جنبش های اجتماعی، از درون جامعه فوران میزند. این جنبش ها، منتظر روشنفکران و نخگان زیر سقف نشین نمانده نمانده و نمی مانند۔
سران وسربازان این جنبشها زنان ، رسانها و فقرا هستند، دیر یا زود به پا می خیزند، اینها اولین حرکت هایی طبعی بودند که امارت را بزیر پرسش بردند ؟
چه شد صد ها حزب و گروه ؟
چه شد هزاران شخصیت متفکر و مبارز ؟
همه وجود دارند اما پراگنده و فرو رفته در لاک های مومیایی شده وغر ق در کوچک اندیشی و روان پریشی هستند .
هرملتی که تاریخ نخواند ونداند محکوم به تکرار تاریخ است !
تجربه نیم قرن، درسهای تلخی را به ما داده که آنرا نه تنها جدی نگرفته ایم بلکه، تلخی هایش را سلسله وار تکرار کرده ایم.
روشنفکران و سیاسیون افغان پیوسته بهای عبرت نگیری خود را در تداوم دریاهای خون، پرداخته و می پرداز دازند.
ما در عصر عدم قطعیت و استحاله و جابجایی اندیشه ها قرار داریم، تفکر درختی و عمودی، جای خود را به اندیشه افقی و سیال خالی کرده است.
دانشمندان و فلاسفه قرن بیست و یکم در مورد نظریه ها و اکتشافات خود میگویند .
" نظریه من حقیقت کامل نیست بلکه مبتنی بر داشته ها و فکت های موجوده می باشد."
و اما سرنوشت اندیشه های سیاسی، فلسفی، علمی ، هنری، ادبی ، عرفانی و دینی در سرزمین ماچگونه بوده و همین حالا در چه وضعیتی قراردارد ؟
احزاب دهه 60 میلادی دموکراسی ولیبرالیزم را دربست از فلاسفه لیبرال غرب کاپی کردند بی آنکه تیوری تطبیقی آن را بیافرینند، به کسب همان ایده ها قناعت کردند... احزاب ایدبالوژیک باور چپ راست بدتر از لیبرال ها، ایدئولوژی را از بیرون گرفتند و این ايدئولوژی در چپ مارکسیزم و لیننیزم، اندیشه مائو تسه دون، چگوارا، کاسترو و در طرف راست ،
اخوانیزم سید قطبی و مودودی تا جهادیسم و سلفیسم در اهل تسنن و در اهل تشیع ، افکار شریعتی و مطهری خمینی و سیستانی و در ناسیونالیست ها تا سطح هیتلریسم و ناسیونالیزم قومی... در دموکرات ها: لیبرالیسم و نیو لیبرالیسم ...) این نظریه ها بدون جنبه های انطباقی، داخل مملکت گردید. نتایج آن در چپ حاکمیت ناکام خلقی و پرچمی است و در راست جمهوری اسلامی مجاهدین و امارت اسلامی طالبان و در لیبرالیسم و نیو لیبرالیسم حاکمیت بدنام کرزی و غنی.
حالا با این همه اندیشه و ایدیولوژی، با این همه غم و بی سرنوشتی چه نوع اندیشه سیاسی را برای نجات کشور برگزینیم؟
دیکتاتوری غیر دینی، دولت مستبد دینی، فاشیزم، نازیسم قومی یا اندیشه کمال آتاترک با سکولاریزم وناسیونالیزم یا اندیشه امارت و خلافت یا اندیشه های ناکام جمهوری های اسلامی؟؟؟
من به این باورم که ما اندیشه سیاسی خود را بدون تقلید از مکاتب چپ و راست و میانه، مطابق نیازمندی های مردم و مملکت خود خلاقانه ایجاد نماییم. مردم ما در اقیانوس خون شناور گشته اند وظیفه ما بیرون کردن مردم از خون و بربادی است.
تجربه دولت های شکست خورده و منقرض را دوباره تکرار نکنیم .
اگر میخواهیم که در افغانستان جنگ داخلی و خونریزی پایان پذیرد، به استقرار یک نظام ملی و متخصص ضرورت داریم. نظامی که بتواند، حیثیت ملی را اعاده کند، کشتار و خونریزی را متوقف سازد، فقر و بیکاری را تقلیل و برطرف کند، به تروریسم و تریاک خاتمه دهد و سرانجام ، صلح عادلانه و پایدار را با رفاه و عدالت اجتماعی را تامین نماید .
ما فعلن درباره کشوری سخن میزنیم که شیرازه های روانی و اجتماعی اش فرو پاشیده و به تصامیم و اندیشه های جدی جدید و مبتکرانه ی وطنی ضرورت داریم. این اندیشه، همان ملیگرایی مدرن است که به ساختن دولت/ملت منتهی میگردد. ملتی که با اراده آزاد خود ، نوع دولت را انتخاب کند، ملت ما میداند که از دین اسلام سو استفاده های زیادی صورت گرفته و همین اکنون نیز زیر نام اسلام جنایت و خیانت جریان دار، ما به اندیشهای دست بیابیم که به این سوی استفاده ها نقطه پایان بگذارد.
آرزو دارم که بتوانیم از شر اندیشه های تقلیدی نجات یابیم و با خرد جمعی و تفکر خلاقانه انسانی به تاسیس و تولید تفکر ملی و دولت ملی برسیم.
هیچ فرد و گروهی، شاید نسخه نجات را در بغل جیب خود نداشته باشد ولی اگر از خرد جمعی و احساس ملی استفاده کنیم
می توانیم تفکر ملی برای نجات مردم را ایجاد نماییم.
گفتگو و اقناع، مسامحه و مدارا، خرد جمعی و صداقت، همکاری و ایثارگری سرانجام استفاده نیکو از تمامی امکانات، مردم را به آزادی و سعادت خواهد رساند و از درون این شب سیاه، بدون ناامیدی، بسوی سپیده دم پیش خواهیم رفت.
سید نظام الدین وحدت
رئیس مدافعان منافع ملی افغانستان
Comments