top of page
Search

چگونگی استقرار صلح و ثبات در افغانستان، سید نظام الدین وحدت

Updated: Feb 15

چگونگی استقرار صلح و ثبات در افغانستان .

مقدمه :

سوال اصلی این است ؟

چگونه میتوان ناهنجاری ها وزخمهای روحی ومعنوی گذشته راالتیام بخشید ؟ حال و آینده را چگونه ساخته میشود !

از طریق راه اندازی گفتمانهای علمی و سازنده ملی، هرجایی که دیالوگ های علمی متوقف شود، بطور اتومات جای آنرا .جاهلیت ، عصبانیت و عقده پر میکند .

باید نگاه ما و بخصوص روشنفکران ما نسبت به مبارزه سیاسی و تأویل ماضی ها دور و نزدیک تصیح وتجهیز شود تا شاهد تکراراشتباهات گدشته نباشیم، علم جامعه شناسی به ما کمک میکند تا وقایع تاریخی را بهتر از حس های سلیقوی درک کنیمٍ، چرا که علم جامعه شناسی از جهان بینی ها گرفته تا عملکرد ها و جریان پرکتیک ملتها را کالبد شکافی میکند ،وباز بصورت قاعده مند ونظامند تحلیل و ارزیابی میدهد

اگر بخواهید چکونه گی انقلابات اروپا را بدانید باید با پیش متن های فرهنگی آن مثل رونسانس، روشنگری ومدرنیته درگیر شد آنگاه خواهی فهمید که هر اندیشه اجتماعی و سیاسی زاده یک مرحله یی از رشد و تکامل تاریخی ملتها است و باز تولید فرهنگ و منسبات اجتماعی، . اقتصادی وفرهنگی آن جامعه .

باز هم کمی به عقب بر میگردم بد بختانه مبارزات ما در اواخر قرن 19 اوایل قرن بیستم میلادی با اسعتمار انگلیس نیزهمین نقیصه را داشت یعنی دغدغۀ آزادی پیش از شعورش آمد، تا مادامیکه شعور جمعی ارتقای فرهنگی واجتماعی نیافته ، ارتقا ی سیاسی نکند موفقیت ممکن نیست .

ما استقلال جقرافیای وسیاسی را بصورت رسمی گرفتیم اما اسقلال ذهنی، فرهنگی واجتماعی را نداشتیم ، ذهن ما همچنان در اسارت تهجر بود، از جانب دیگر محصور شدن ما درجقرافیای محاط به خشکه در قلب اسیا ، عملا دریچۀ جهان را بروی ما می بست واین باعث قطع ارتباط ما باسایر ملل جهان شده بود که در نتیجه فقر اقتصادی و فرهنگی را بر ما تحمیل میکرد .

در آن دوران دشوار همچنان چراغ های سبز وسرخ استعمارگران صاحب طمع نیز ما را محاصره کرده بود ، برای بیررن رفت از این محاصره جقرافیایی ما را مجبور ساختند تا تئوری های ساخته و پرداخته شده دشمنان خود راکه با مهارت خاصی طراحی شده بود بالا ی خود تطبیق کنیم بدون انکه بدانیم چی میکنیم !

این عقب مانی که دقییقآ همان مقولۀ عقب نگهداشتن ما صادق است تا خون ازشریان های ما به آسیاب دشمنان بریزد ؟

درحالیکه قیام مردم ما بر علیه سلطه انگلیس ها بزرگ و فرا گیر و شامل همه ای گروه های اجتماعی بود ولی اندیشه ما کوتاهی ونا سازگاری با هدف مورد نظر ما داشت، ما جنگ را بردیم ولی پیروزی را باختیم !

مشروطه دوم که می بایست سر آغاز نظم ونظام ملی به مفهوم مدرن می شد متاسفانه به زخم ناسوری مبدل گشت، مزید بر آن آتش کینه دشمن انگریزی و غیر انگریزی را شعله ور تر ساخت.

حرکت تجدد طلبانه شاهزاده امان الله ویارانش ، با عزم وقصد استعمار اما بدست ارتجاع داخلی سرکوب گردید و بر داعیه داران تبعید و زولانه و اعدام نشست .

از استقلال یک بیرق نشانی ماند و بس؟ نا گفته نباید گذاشت که این بخشی از واقعیت های آن روزگار جامعه بود، من با اختصار میگذرم، باز در نیمه دوم قرن بیستم پس از آنکه دیگ توطیه ها را باآتش سرد پختند ،با استفاده از زهمان توطیه که در سطور بالا تذکردادم جریانات قشری وایدیالوژیک محور تحت تاثیرجازبه های ایدیالوژیک از این شوره زار سر بلند کردند، که محصول تکامل دینامیک جامعه ما نبودند، به همین دلیل با شعارهای فرآ ملی شان وفاق اجتماعی جامعه ما را بر هم زدند وما را به امید آب به سراب کشاندند، که تا امروز تاوان آن را با قامت خمیده و شانه های زخمی می پردازیم.

تغییر یک جامعه مستلزم تغییرذهنی، روانی وباز شرایط معین اقتصادی واجتماعی است.

سبقت گرفتن در تاریخ خطرسقوط کردن دارد، ما اگر بصورت طبیعی وتدریجی مسیر تکامل خود را طی میکردیم و به جای دست زدن به کودتا ها، به کار سالم فرهنگی می پرداختیم ، حالا در جایگاه والاتری قرار می داشتیم .

لذا بنا به درک تجارب گذشته دور ونزدیک ، اگری خردی باقی مانده باشد وظیفه مبرم ماست تا با توجه به حقایق تاریخی و تجربه شده، بایددرک کنیم که مقتضیات زمان وشرایطی کنونی ما چیست ؟

بر تمام حلقات اجتماعی، فرهنگی وسیاسی جامعه ما لازم است تا با استفاده ازاین درس های تاریخی بخود آماده حرکت خود را تغییر داده ازتمایلات آلوده با تعصب قشری،قومی،فلسفی بگذزیم، تمام شخصیتها ،احزاب و نهاد های مدنی که در خط منافع ملی قرار دارند چه در داخل وچه در خارج کشور اهداف و استراتیژی مشترکی را با توجه به واقعیت های امروز کشوروامکانات دست داشته وواقعی آماده سازیم۔

دست بکاری و ابتکاری بزنیم وبا پا کشیدن ازخورده کاری ونا هماهنگی به کار مشترکی ملی متعهد ومتوصل شویم ۔

ما فرزندان زمان خود هستیم،این جمله ظاهرآ به نظر ساده مییاید ولی پیام آن بسیار بزرگ وگسترده است، بــلی مسئولیت این مقطع از تاریخ بدوش ما است، ازیکطرف مسـئولیت ویرانگری های گذشته نیز به دوش ماست از طرف دیگر مسئـول وضع جا ری ومستقبل کشورخویش نیز مییباشیم.

یگانه شگرد منطقی در برابر وضع وچالشهای موجود جستجو و بکار گیری زمینه ها وامکانات مشترک ما است.خوشبختانه طوری که دیده میشود جامعه امروزی ما پس از تکانها وتحولات خونین وشگفت،شاید اکنون به این نتیجه نزدیک میشود وذهنیت ها آرام آرام برای تغییرات سیاسی و اجتماعی مساعد میگردد،زمان و شرایط برای دیگر گونی سیاسی و اجتماعی هموار میشود،هر چند هنوز ابزار های آن که عبارت است از احزاب ملی وجامعه مدنی قوی را در اختیار نداریم یابه ثمر نرسیده یا بهتر است بگویم میوه هایش پخته نشده است، ،ولی حضورش قابل درک است.

وظیفه نخست ما مبارزه فرهنگی سیاسی و اجتماعی بر علیه ذهنیت ها و افکاربغض زده و تعصب آلود ه است، ابتدا باید در میان حلقه یی از همفکران ودوستان سازمانی خود حساب های گذشته را پاک کرد سپس به تثبیت اوضاع کنونی کشور پرداخت وباز وضع منطقه وجهان را در نظر گرفت،با درک این واقعیت ها طرح استراتیژی ملی را ریخت !

مسیری را باید انتخاب کردکه با منافع وذهیت اکثریت جامعه هماهنگی داشته باشد ،نیرو های سیاسی نباید صرفآ طرح های تیوریک خود را بدون توجه به واقعیت های جامعه مثل گذشته معیار و ملاک عمل خود قرار دهند.

مهم این است که حرکت جامعه بسوی تعالی وتجدد جریان پیدا کند،تفاوت های سلیقوی وتضاد های تاکتیکی نباید اهداف و استراتیژی ملی را قربانی سازد یعنی وسیله جای هدف را بگیرد.

سید نظام الدین وحدت

رئیس مدافعان منافع ملی افغانستان

 
 
 

Comments


bottom of page