Search
شعری از دکتور محمد ناصر انوش
- نویسنده: مدیر سایت
- May 1, 2024
- 1 min read

چه شام بی فروغی پر ز آه و درد تنهایی
غم او شد رفیق و مونس و همدرد تنهایی
نمک درچشم شوریدو قدم از خط برون آورد
عجب زیباست این حال و هوایی سرد تنهایی
چه ساده مینماید سختی سنگ صبور اینجا
سر تعظیم فرود آورد به پیش گرد تنهایی
بهاروباغ و سبزه ، دیده را تاریکتر سازد
قریبی مینماید همدم نامرد تنهایی
شب غربت به سر ناید به این زودی درین وادی
ندارد شرم این داروغه ای شبگرد تنهایی
انوش ! بس کن شکایت، می نزیبد مرد را شکوه
به آب دیده نتوان شست رنگ زرد تنهایی.
هرات
۱۱ ثور ۱۴۰۳
Comments